لینکی وار
لینکی وار
روانشناسی

تصمیمات کوچک دردسرساز

نتایج یک تحقیق که در دانشگاه کلمبیا انجام شده است نشان می دهد ما روزانه دست کم با 70 تصمیم مختلف مواجه هستیم.برخی ازا ین تصمیمات کوچک اند،  مثل ینکه غذا چه بخوریم؟ یا چه بپوشیم؟ اما بقیه آنها تصمیمات دشوارتری هستند، مثل انتخاب بین دو پیشنهاد کاری، عزیمت به کشوری جدید، کنار گذاشتن بک فرد ناسالم از زندگی، سرمایه گذاری 50 درصدی در یک حوزه خاص، ازدواج تغییر پایتخت، رفراندوم یا… در همین حین سندروم علاقه به درب های باز نیز گریبانمان را می گیرد. مثلا دانشجویی که بین ادامه دادن رشته کامپیوتر، ادبیات یا جامعه شناسی مردد است. او همه آنها را دوست دارد. در کلاس های همه شان شرکت می کند و وقتش را بین همه ی آنها تقسیم می کند. یا مادری فرزندش را به کلاس شنا ، پیانو، ژیمناستیک، نقاشی، سفالگری و زبان می فرستد حتی خود مادر هم می داند که امکان ندارد فرزندش در همه ی اینها موفق شود.اما فکر می کند روزی به کارش آمد.پس تعداد زیاد تصمیم ها در هر روز به علاوه عدم توانایی در کنار گذاشتن  برخی گزینه ها، فضایی ایجاد می کند که انرژی زیادی از ما می گیرد.

نگاه تحلیلی، چرا چنین چیزی رح می دهد؟

مغز انسان فوق العاده است و می تواند کارهای بی نظیر انجام دهد. اما به همان اندازه می تواند ضعیف شود. بنابراین ما باید بخوبی از آن استفاده کنیم. مدیریت مصرف انرژی و اختصاص توان مغز به مضوعات و مسائل اصلی تصمیم گیری می تواند در افزایش کارایی مغز و درنهایت مطلوبیت زندگی و کار ما موثر باشد. تصمیم نگرفتن خود یکی از بهترین تکنیک های افزایش توان تصمیم گیری است. یعنی چه؟یعنی اینکه به یک سری از تصمیمات مان فکر کنیم و یک رویه واحد برای آن در نظر بگیریم و هر روز خود را با آن دست به گریبان نکنیم. بگذارید مثالی بزنیم : یقه اسکی سیاهی که استیو جابز هر روز برای کار می پوشید را همه می شناسیم. این نوع پوشش نتیجه ساده روتین های روزانه است با هدف کاستن از خستگی ناشی از تصمیم گیری انجام می شود. این ذهن را با ذهن کسی مقایسه کنید که 24 نوع کت و 35  شلوار و 22 پیراهن دارد و باید بین این همه گزینه دست به انتخاب بزند.

راهکار چیست ؟ روتین سازی تصمیمات

به منظور غلبه بر این مسئله و افزایش توان مغزمان برخی از افراد تکنیک ساده ای بکار می برند. آنها تصمیمات کوچک را تبدیل به روتین می کنند و عملا این تصمیمات حذف می شوند. تصمیم گیری مثل یک عضله عمل می کند، وقتی در طول روز به دفعات از آن استفاده کنیم انرژی خود را برای عملکرد موثر از دست می دهد و خسته می شود. پس می توانیم با خذف تصمیمات کوچک  و تبدیل آنها به روتین روزانه،  منابع ذهنی مان برای تصمیات پیچیده تر را نگه داریم. همینطور در مقابل سندروم درب های باز حذف گزینه های کاملا نامناسب بار ذهنی مان را کم می کند. برای مثال بجای اینکه هرروز در مورد صبحانه، نهار و شام خود فکر کنیم، آن را تبدیل به یک روتین کنیم.مثلا شنبه ها ، یکشنبه ها و به همین صورت برای همه روز های هفته . بگذاریم ذهنمان به امور دیگر بپردازد و بجای اینکه در مورد رفتن به مراکز تفریحی  و یا رستوران فکر کند، هردفه اپلیکیشن ها با پیشنهادهایی که به ما می دهند، هم بار تصمیم گیریمان را کمتر کنند و هم با یک پیشنهاد جدید و غیر منتظره هیجان زده مان کنند. یا در ماجرای کلاس های فرزند، براساس علاقه خود بچه، مثلا سفالگری یا ژیمناستیک را حذف کنیم.

اشتراک گذاری

مطالب مرتبط

دیدگاهی بنویسید