لینکی وار
لینکی وار
لینکی وار

نقطه کور ذهن ما کجاست؟

حتما دیده اید وقتی یک تیم ورزشی می بازد،هر یک از اعضای تیم یک یا چند نفر را مقصرباخت شان می دانند.این موضوع در بازی های تیمی غیر حرفه ای و دوستانه نیز بسیار متداول است!خیلی بعید است یک نفر بعد از باخت تیمش بگوید،تقصیر من بود که باختیم! یا وقتی تصادف می شود، معمولا هر یک ازطرفین بشدت طرف مقابل را مقصر تصادف می داند و کسی حاضر به پذیرش قصور نیست! انگار مهمتر ازآنکه چه شده است،متهم کردن طرف مقابل که به نظر آن فرد،آدم نابلد،غیرماهر و برخوردار از سطح شعور پایین است، اهمیت دارد! یا مثلا وقتی دانش آموز یا دانشجو باشیم،معمولا اگر نمره ما کم شود براین باوریم که معلم یا استاد اشتباه تصحیح کرده است و یا اینکه آزمون خوبی برای سنجش دانش و توانایی ما نبوده است.ما بسیار توانمندتر و باهوش تر از این حرف ها و نمره ها هستیم!

نگاه تحلیلی ؛ چرا چنین چیزی رخ مید هد؟

ما آدم ها خطاها و سوگیری های دیگران در تصمیم گیری هایشان را سریع تر و راحت تر ازخطاها و سوگیری های خودمان در تصمیم گیری می بینیم.این موضوع اشاره به پدیده ای بنام خطای نقطه کور در ما انسان ها دارد.یعنی چه؟  یعنی گرایش به این باورکه ما کمتر ازدیگران دچار خطاو سوگیری می شویم. وقتی نمی توانیم خطاهای خود را ببینیم، ممکن است قضاوت ها و رفتار های ما آسیب زا بوده و اثرات منفی به دنبال داشته باشد.حتی اغلب مردم فکر میکنند که تصمیم هایی که خودشان می گیرند،عاقلانه تر ازتصمیم های دیگران است! همچنین اغلب افراد دیدن خطاهای دیگران را دوست دارند و کشف آن خطا هارا ناشی از هوش و ذکاوت خود می دانند، غافل از آنند که خودشان هم برای بقیه جزو دیگرانند. در تحقیقی که بر روی بیش از660 آمریکایی انجام شده و نتایج آن در سال 2015 منتشر شده است، بیش از 85 درصد افراد خود را کمتر از میانگین جامعه در معرض خطاو سوگیری می دانند! درمیان شرکت کنندگان تنها یک نفر بود که اذعان می کرد من از میانگین آمریکایی ها خطا و سوگیری بیشتری دارم! نتایج تحقیقات به این نکه جالب اشاره می کندکه حتی بعد ازآنکه پدیده نقطه کور خطا برای افراد خاطی شریح می  شود مقاومت در برابر پذیرش خطا ازطرف آنها بیشتر شده و افراد بیش از آنکه به نصیحت ها گوش بدهند، درنقش والد قرار گرفته و نصیحت نیز می کنند!

راهکار چیست؟ نگاه به سبد پشتی خودمان

در یکی ازکتابهای پائولو کوئیلو تمثیل جالبی نوشته شده که خوب است همیشه در گوشه ای از ذهنمان نگهش داریم، می گوید انگار ما آدم ها دریک صف طولانی پشت سر هم درحال راه رفتن هستیم و هرکدام مان دو سبد را با خود حمل می کنیم، این دو سبد را به دوسر یک چوب بسته ایم طوری که یکی ازدو سبد جلوی ما آویزان است و دیگری پشتمان ! نکات مثبت و خوبی هایمان را می اندازیم توی سبد جلویی ، عیب هایمان را توی سبد پشتی! وقتی راه می رویم فقط خوبی های خودمان را می بینیم و عیب های تمام نفرات جلویی، عیب های انها همیشه جلوی چشممان است ولی هرگزعیب های خودمان را نمی بینیم، این تمثیل یکی  ازبهترین  تصویرهایی است که اگر بخاطربسپاریم، می تواند به ما در جلوگیری از نقطه کور خطا یا سوگیری کمک کند اما حداقل  دو پیشنهاد دیگر در این زمینه  نیز می تواند راهگشا باشد.

1- از زاویه دیگران بخود نگاه کنیم. اینگونه میتوانیم به سبد پشتی خودمان هم نگاهی بیندازیم  که در حالت عادی چشم ما از دیدن آن نقطه کور است.

2- سعی کنیم مواردی را که قبلا فکر می کردیم ، ما کاملا درست می گوییم و دیگران کاملا اشتباه می کنند بخاطر بیاوریم تا بخاطر بسپاریم ک همیشه حق با ما نیست. ماهم ممکن است اشتباه بکنیم! یاذمان باشد که شاید این پدیده در ساحت فردی به یک دعوا در فوتبال ،تصادف یا نفرت ازیک استاد و معلم ختم شود، اما درساحت سازمانی  و مدیریت کسب و کار می تواند بسیار مشکل آفرین باشد.

اشتراک گذاری

مطالب مرتبط

دیدگاهی بنویسید