سندروم توجه کور و گوریل نامرئی
در یک آزمایش علمی از افراد خواسته شد تا به تماشای بخش هایی از یک بازی بسکتبال بپردازند و تعداد پاس های رد و بدل شده بین بازیکنان را بشمارند. هرکسی توانست تعداد پاس ها را درست بشمارد، برنده است، آنها از اپس این کار بخوبی برآمدند. از افراد پرسیده شد که آیا متوجه چیز عجیبی هم در فیلم شده اند؟ و آنها گفتند نه! اما هدف از این آزمایش چیز دیگری بود. در لا به لای این بازی ، فردی با لباس یک گوریل وارد زمین می شد، درست وسط زمین می ایستاد و به سینه اش می کوبید و از زمین خارج می شد. درحالی دیدن چنین جانور غول پیکری وسط یک زمین بسکتبال به مراتب راحت تر از ندیدن او بود. اما آزمایش شوندگان به اندازه ای درگیر شمارش تعداد پاس ها بودند که حتی متوجه کوچکترین اثری از گوریل نشدند. این آزمایش با افراد مختلف ، بارها و بارها تکرار شد و نتایح همان بود!
نگاه تحلیلی : چرا چنین چیزی رخ می دهد؟
پدیده ای وجود دارد بنام کوری ناخواسته یا کوری ادراکی ! این پدیده یک فقدان توجه روانشناسانه است و کاری به کمبود یا اختلال بینایی ما ندارد. دانشمندان دانشگاه کالیفرنیا دریافته اند زمانی که فردی شروع به جستجوی هدفمند یک شی می کند، نواحی متعددی در مغز ما برای رهگیری شخص ، حیوان یا شی گم شده بسیج می شوند. این بدین معنااست که چنانچه فردی بدنبال کودک گم شده اش در یک جمع شلوغ باشد، نواحی مغز که معمولا به تشخیص دیگراشیا اختصاص داده می شوند و حتی نواحی که برای تفکر انتزاعی تنظیم شده اند، کانون توجه را تغییر داده و به بخش جستجو ملحق می شوند. بنابراین مغز به سرعت به یک یابنده کودک تبدیل شده و منابع مورد استفاده اش برای سایر فعالیت های ذهنی از امور دیگر فارغ و به این امراختصاص می دهد. زمانی کخ تمرکز شدید ما روی چیزی باعث شود تا دید ما به هر آنچه در اطرافمان می گذرد، محو شود، ما دچار پدیده ی کوری ناخواسته شده ایم. آنچه در آزمایش تعداد پاس ها با توپ بسکتبال و گوریل اتفاق می افتد دقیقا همین پدیده کوری ناخواسته است. چون مغز ما تنها توپ بسکتبال را دنبال می کند، متوجه چیز دیگری حتی به اندازه یک گوریل نمی شود. توجه مغز را شکل می دهد. به عبارت دیگر آنچه ما به آن توجه داریم عملا همان چیزی است که در بافت مغزمان شکل خواهد گرفت. بنابراین بسیار مهم است که چه سوالی را برای خود تعریف کنیم. اگر از خود سوال کنیم که چه ماشینی بخرم؟ آنگاه در طول روز همواره به ماشین هایی که از کنارمان میگذرند توجه می کنی و به تابلو حراجی 80 درصدی که یک فرصا فوق العاده است ، بی توجه خواهیم بود. اما در هر صورت چاره ای نداریم که در هربرهه از زندگی بر روی یک یا چند مسئله محدود تمرکز کنیم. از سوی دیگر مشکل کوری ناخواسته را نیز داریم. پس چه می توان کرد؟
راهکار چیست؟ ایجاد زمینه تنوع افکار و ایده ها
چه می توان کرد تا کمتر دچار کوری ناخواسته شویم؟ تلاش کنیم تا علاوه بر تمرکز بر سوالات راهبردی، زمینه را یرای تنوع افکار، تجربیات، ایده ها و گزینه ها انتقادها و کانال های اطلاعاتی فراهم کنیم.تمرین چهار راهکار ادامه می تواند در رسیدن به این هدف کارساز باشد.
- صداهای جدید! با افرادی از گروه های متفاوت از طبقه اجتماعی_فرهنگی خودمان، با کارشناسانی غیر از رشته تخصصی خودمان و با افرادی با مذهب، پیشینه، سن و سال و تفکر متفاوت از خودمان، گهکاهی گفتگو کنیم.
- گفتگو های جدید! ممکن است افراد جدید و متفاوت پیدا نکنیم، اما حداقل با همان دوستان قدیمی در مورد مسائل تکراری، بارها و بارها بحث نکنیم. چنین گفتگوهایی در نهایت کاملا بی فایده خواهند شد. با افراد قدیمی مسائل جدیدی را انتخاب کنیم تا گفتگو های جدید شکل بگیرد.
- دورنمای جدید! برای خود! اهداف جدید و متفاوت تعریف کنیم، داشتن اهداف متفاوت باعث می شود در جسنجوی راه های جدید برای نگاه به زندگی، خانواده ، مردم، بازار، مشتری و روابط بین الملل باشیم. آنگاه خواهیم دید همان خیابانی که هرروز از آن رد می شدیم، دیگر آن خیایان نیست.
- آزمون های جدید! آزمون های کم ریسک و کوچک قادرند یادگیری فردی سازمان/ملی را سرعت ببخشند و مشخص کنند که چه چیزی احتمالا درست کار می کند و چه چیزی احتمالا نه؟! باعث می شوند که ما پدیده های جدید را تجربه کنیم و از فضای کوری ناخواسته خارج شویم.
تمام راهکارهای چهارگانه فوق، هم در سطح زندگی شخصی کاربرد دارند و هم برای سازما و کشور و همه در یک چیز مشترکند. می خواهند به ما بگویند که نمی توانیم همزمان به همه ی پدیده ها توجه کنیم. به صداها گفتگوها، دورنما و آزمونهای جدید، باردیگر به گونه ای دیگر به دنیا نگاه کنیم و دریابیم که هر بار دنیا چیز دیگری است. همه ی ما در معرض کوری ناخواسته هستیم و ساید به همین خاطر باشد که خداوند با پرسشی به ما تلنگر زده است: در زمین و در وجودتان نکات و نشانه هایی است، آیا نمی بینید؟