لینکی وار
لینکی وار
روانشاسی

چگونه تصمیم گیری کنیم؟

این فوبیا شما را متوقف خواهد کرد

مدت ها است تصمیم به تعویض و ارتقای ماشینم دارم، اما باید چند میلیون تومان پول روی قیمت ماشین فعلی بگذارم تا ماشینی که بهتر است خریداری کنم. نه می میتوانم این تصمیم را فراموش کنم و نه جرات دارم که بصورت قطعی تصمیم بگیرم. به سراغ راه حل دیگری می روم.فعلا ضبط ماشین را عوض می کنم. شاید بتوان با همین ضبط جدید تا مدتی همین ماشین را تحمل کرد در موقعیتی دیگر، نمایشگاه ، همایش یا جلسه ای شرکت کرده ایم. که در طی آن پیشنهاد همکاری از دو شرکت بین المللی مطرح شده است.از طرفی فرصتی استثنایی است و از طرفی انگار نمی توانیم مسئولیت این تصمیم را بپذیریم. فعلا جوابشان را ندهیم تا ببینیم چه می شود. چیزی قرار نیست بشود، تنها این فرصت فوق العاده را از دست داده ایم! مدت هاست می دانیم که این شیوه پرداخت یارانه ها اشتباه است، اما نه جرات داریم که آن را تغییر دهیم و نه می توانیم آن را به همین شیوه ادامه دهیم. بنابراین فعلا ادامه می دهیم تا ببینیم چه می شود!

نگاه تحلیلی، چرا چنین چیزی رخ می دهد؟

ما از فوبیا (ترس های بی دلیل) زیاد شنیده ایم.فوبیای حشرات ، قوبیای تاریکی یا ارتفاع، فوبیای تنهایی و سکوت. اما شاید هیچ یک از آنها به اندازه ترس از تصمیم گیری بر زندگی ما اختصاصی هم در نظر کرفته شده است: تصمیم هراسی! در سال 1973 فیلسوفی به نام والتر کافمن از دانشگاه پرینستون، برای اولین بار این مفهوم را به کار می بردو او در کتابش افرادی را توصیف می کند که شجاعت یا اراده لازم جهت دسته بندی اطلاعات و تحلیل برای یافتن حقیقت را ندارند.در نتیجه آنها تصیمیم گیری نهایی برای یافتن حقیقت را به فرد یا نهاد دیگری مثل پدر، مادر، همسر، کلیسا، دانشگاه یا یک جناح یا حزب سیاسی واگذار می کنند. اما نشانه های این بیماری چیست؟ یک اینکه اگر جرات انتخاب یک گزینه ار از میان گزینه های موجود نداریم، دچار تصمیم هراسی شده ایم. ایندر حالی است که در بسیاری از موارد، گزینه درست را میتوانیم به سادگی از میان گزینه های پیش رو تشخیص دهیم.دوم اینکه اگر از تصمیم های بزرگ به تصمیم های کوچک فرار می کنیم دچار تصمیم هراسی شده ایم. این یکی ازهنر های ما برای پنهان کردن ترس از تصمیم گیری است. پیتر استاد دانشگاه ام.آی.تی میگوید: با تقسیم یک گاو به دو قسمت دوگوساله نخواهیم داشت. بلکه یک گاو مرده خواهیم داشت. ما با خرد کردن یک تصمیم به تصمیمات کوچکتر، عملا اصل آن تصمیم را کنار گذاشته و سرگرم انتخاب های دیگری شده ایم.سوم اینکه اگر دوست داریم تصمیمات استراتژیک را به تعویق بیندازیم نشانه دیگری است از اینکه دچار این بیماری شده ایم.می گوییم فعلا اولویت من نیست! می دانیم که دیر یا زود باید راجع به ماندن یا رفتن از این سازمان تصمیم بگیریم.اما بدلیل ترس از گرفتن این تصمیم، می گوییم فعلا مشغول درس خواندن هستم.بگذار لیسانسم را بگیرم، بعدا به این مسئله فکر می کنم. الان الویت من تغییر محل کار نیست، الویت دانشگاه است. یا مثال آشنای دیگر این نشانه در مقوله ازدواج است. زیاد شنیده ایم که فعلا قصد ادامه تحصیل دارم! ما عموما فراموش می کنیم که تصمیم نگرفتن، خود یک تصمیم است. کسی که تصمیم می گیرد فردا در مورد استعفا فکر کند، در واقع تصمیم گرفته است که امروز استعفا ندهد. دلیل اینکه بسیاری از مامشورت می گیریم، ندانستن پاسخ نیست، بلکه ترسیدن از پذیرش پاسخی است که در ذهن داریم! و فراموش نکنیم که تاثیر مخرب ین فوبیا، نه تنها در زندگی شخصی ما است، بلکه در اداره سازمان  و کشور داری نیز مارا رها نمی کند.

راهکارچیست؟ محدودیت زمانی

حال برای اینکه کمتر دچار اثرات منفی تصمیم هراسی شویم چع میتوان کرد؟

  1. برای تصمیمات خود ضرب العجل زمانی تعریف کنیم
  2. با افرادی که دل و جرات بیشتری دارند همراه شویم
  3. زمانی که تصمیمات را در ضرب العجل تعیین شده می گیریم به خودمان جایزه دهیم. مثلا یک شیر موز یا دیدن یک فیلم با ارزش یا رفتن به یک سفر تفریحی کوتاه یک روزه یا طولانی تر.
اشتراک گذاری

مطالب مرتبط

دیدگاهی بنویسید